IELTS Speaking Part 2 : Describe a skill that you learned in your childhood
Describe a skill that you learned in your childhood
You should say:
– What the skill was
– Who taught you this skill
– How they taught you
– And explain why you think it is important.
مهارتی را که در خود آموخته اید توصیف کنید
دوران کودکی.
باید گفت:
– چه مهارتی بود
– چه کسی این مهارت را به شما آموخت
– چگونه به شما یاد دادند
– و توضیح دهید که چرا فکر می کنید مهم است.
- As a teenager, I found joy in learning how to cook.
- در نوجوانی از یادگیری آشپزی لذت می بردم.
- At first, I was curious about how my mother made delicious meals, so I started by observing
her in the kitchen.
- ابتدا کنجکاو بودم که مادرم چگونه غذاهای خوشمزه درست می کند، بنابراین با مشاهده شروع کردم
او در آشپزخانه
- She taught me the basics of cooking like chopping vegetables, boiling rice, and making simple
dishes.
- او اصول آشپزی مانند خرد کردن سبزیجات، جوشاندن برنج و ساده کردن را به من آموخت
ظرف ها.
- I loved experimenting with different ingredients and flavors.
- من عاشق آزمایش با مواد و طعم های مختلف بودم.
- I would often help my mom while she was cooking and gradually learned to prepare meals on
my own.
- من اغلب در حین آشپزی به مادرم کمک می کردم و به تدریج یاد می گرفتم که غذا درست کنم
مال خودم.
- It was exciting to create something tasty from scratch.
- ایجاد یک چیز خوشمزه از ابتدا هیجان انگیز بود
- My favorite dishes to make were pasta, fried rice, and homemade pizzas.
- غذاهای مورد علاقه من برای درست کردن پاستا، برنج سرخ شده و پیتزاهای خانگی بود.
- I followed recipes from cookbooks and online videos. I’d try new recipes every week and
enjoyed the process of making something delicious.
- من دستور العمل ها را از کتاب های آشپزی و ویدیوهای آنلاین دنبال کردم. من هر هفته دستور العمل های جدید را امتحان می کنم و از روند درست کردن چیزی خوشمزه لذت بردم.
- I also liked baking cakes.
- پختن کیک را هم دوست داشتم
- Baking allowed me to be creative and share the cakes with my family and friends.
- پخت به من این امکان را داد که خلاق باشم و کیک ها را با خانواده و دوستانم به اشتراک بگذارم.
- Cooking wasn’t just about making food; it was a way to bond with my family.
- آشپزی فقط برای تهیه غذا نبود. این راهی برای پیوند با خانواده ام بود.
- We would cook together on weekends, sharing stories and laughter while preparing meals.
- آخر هفتهها با هم آشپزی میکردیم، داستانها و خندهها را در حین تهیه غذا به اشتراک میگذاشتیم.
- Learning to cook taught me patience and responsibility.
- یادگیری آشپزی به من صبر و مسئولیت را آموخت.
- I learned about food safety, how to handle kitchen tools, and the importance of cleanliness
• در مورد ایمنی مواد غذایی، نحوه کار با ابزار آشپزخانه و اهمیت پاکیزگی یاد گرفتم.
- Whenever guests came over, I would cook for them.
- هر وقت مهمان می آمدند برایشان غذا می پختم.
- Their compliments boosted my confidence and encouraged me to keep improving my cooking
skills.
- تعریف و تمجید آنها اعتماد به نفس مرا افزایش داد و مرا تشویق کرد که به بهبود آشپزی خود ادامه دهم
مهارت ها
.
- Cooking became a skill I treasured as a teenager.
- آشپزی به مهارتی تبدیل شد که در نوجوانی برایم ارزشمند بود.
- It was more than just a hobby; it was a way for me to express myself and bring joy to others
through delicious meals.
- این بیش از یک سرگرمی بود. این راهی برای من برای ابراز وجود و ایجاد شادی برای دیگران بود
از طریق غذاهای خوشمزه
دیدگاهها ۰