IELTS Speaking Part 1 : Topic Sound/Noise

Sound/Noise: IELTS Speaking Part 1 Sample Answer

Speaking Part 1

صحبت کردن قسمت1

  1. What natural sound(s) do you like (the most)? (Why?)

Hmm, that’s an interesting question. Well, I’m quite the morning person, and I find almost nothing more relaxing than the sound of birds chirping (the noise birds make) in the morning. I find that sound to be so fresh and innocent, which immediately starts my day off at ease. Even though I live in a big city now, it takes me back  to my childhood in the countryside.

 

کدام صدای طبیعی (های) را دوست دارید (بیشتر)؟ (چرا؟)

هوم، این یک سوال جالب است. خوب، من آدم صبحگاهی هستم و تقریباً هیچ چیز آرامش بخش تر از صدای جیر جیر پرندگان (صدای پرندگان) در صبح نیست. من آن صدا را بسیار تازه و معصوم می دانم، که بلافاصله روز من را با آرامش شروع می کند. با وجود اینکه اکنون در یک شهر بزرگ زندگی می کنم، اما من را به دوران کودکی ام در روستا برمی گرداند.

 

  1. What sounds remind you of your childhood?

I would say the sound of 90’s pop music. As my family was really into music, we would always take a spin around my country town with 90’s pop blaring (playing at a high volume), such as Britney Spears, Counting Crows, Nsync, etc. Although this music may have not been my parents’ preference, they would always play it for my sister and I. We have many family memories singing along to these catchy (a song that you remember) hits.  Because of this, I would say these tunes are the soundtrack (the songs of a movie) of my childhood.

 

چه صداهایی شما را به یاد دوران کودکی می اندازند؟

می توانم بگویم صدای موسیقی پاپ دهه 90. از آنجایی که خانواده من واقعاً به موسیقی علاقه داشتند، ما همیشه با صدای پاپ دهه 90 (نواختن با صدای بلند)، مانند بریتنی اسپیرز، شمارش کلاغ ها، Nsync و غیره در شهر روستایم می چرخیم. اگرچه این موسیقی ممکن است برای من نبوده باشد. ترجیح پدر و مادر، آنها همیشه آن را برای خواهرم و من می نوازند. ما خاطرات خانوادگی زیادی داریم که با این آهنگ های جذاب (آهنگی که به خاطر دارید) می خوانیم. به همین دلیل، می توانم بگویم این آهنگ ها موسیقی متن (آهنگ های یک فیلم) دوران کودکی من هستند.

 

  1. What sounds do you dislike? (Why?)

My biggest pet peeve (something that annoys you) is the sound of honking horns. They drive me absolutely mad! I find this noise almost unbearable (impossible to put up with), mostly because of it’s loud, abrupt (unexpected) sound which instantly disturbs my peace. Furthermore, it’s usually the sound of a frustrated or angry driver, which makes it even more unpleasant.

 

چه صداهایی را دوست ندارید؟ (چرا؟)

بزرگترین پیو حیوان خانگی من (چیزی که شما را آزار می دهد) صدای بوق زدن است. آنها من را کاملاً دیوانه می کنند! من این صدا را تقریبا غیرقابل تحمل می دانم (تحمل کردن با آن غیرممکن است)، بیشتر به دلیل صدای بلند و ناگهانی (غیر منتظره) آن است که بلافاصله آرامش من را به هم می زند. علاوه بر این، معمولاً صدای یک راننده ناامید یا عصبانی است که آن را ناخوشایندتر می کند.

 

  1. Does your school have any quiet places for studying?

As the library strictly enforces (makes you follow the laws strictly) the silence policy in the library of my university, this opens up a quiet, tranquil place for students to study in peace. Although she can be a pain (annoying) at times, I appreciate that the librarian, Ms. Schauerman, takes her duties quite seriously. If someone speaks, she will abruptly come over and say “shhh! This is a library!” in a stern (sharp and serious) voice. Furthermore, the library is arranged with beanbags, desks, a computer lab, and conference-like desks, which makes it a comfortable place to get work done.

 

آیا مدرسه شما مکان های آرامی برای مطالعه دارد؟

از آنجایی که کتابخانه به شدت سیاست سکوت را در کتابخانه دانشگاه من اجرا می کند (شما را مجبور می کند قوانین را به شدت رعایت کنید)، این مکان آرام و آرامی را برای دانشجویان باز می کند تا در آرامش درس بخوانند. اگرچه او گاهی اوقات می تواند دردناک (آزاردهنده) باشد، من از اینکه کتابدار، خانم شاورمن، وظایف خود را کاملا جدی می گیرد، قدردانی می کنم. اگر کسی صحبت کند، ناگهان می آید و می گوید “شس! اینجا یک کتابخانه است!» با صدایی خشن (تند و جدی). علاوه بر این، کتابخانه با کیسه‌های لوبیا، میز، آزمایشگاه کامپیوتر و میزهای کنفرانس مانند چیده شده است که آن را به مکانی راحت برای انجام کار تبدیل می‌کند.

  1. What (kinds of) music do you like the most?

Well, that’s a tough question because I’m a fan (I really like) of  various kinds of music, but I’d have to go with (decide) 90’s music. I think I mostly prefer this kind of music because it’s quite nostalgic (making you miss the past) for me, as I’m a 90’s baby (someone born in the 1990’s). Of this decade (10 years) of music, I prefer the pop, alternative, and punk rock. I believe I’m most fond of (really like) this era (point in time) because of the light-hearted (not deep or sad meaning), easy-listening way of this music.

 

کدام (نوع) موسیقی را بیشتر دوست دارید؟

خب، این یک سوال سخت است زیرا من طرفدار انواع مختلف موسیقی هستم (من واقعاً دوست دارم)، اما باید با موسیقی دهه 90 (تصمیم بگیرم). فکر می‌کنم بیشتر این نوع موسیقی را ترجیح می‌دهم، زیرا برای من کاملاً نوستالژیک است (که باعث می‌شود شما گذشته را از دست بدهید)، زیرا من یک نوزاد دهه 90 هستم (کسی که در دهه 1990 به دنیا آمده است). در این دهه (10 سال) موسیقی، من موسیقی پاپ، آلترناتیو و پانک راک را ترجیح می دهم. من معتقدم که بیشتر به این دوران (نقطه زمان) علاقه دارم (واقعاً مانند) به دلیل سبک دلپذیر (نه معنای عمیق یا غم انگیز) و آسان گوش دادن این موسیقی.

 

  1. What are some places where there is a lot of noise?

As I’m from a bustling (busy) city, it’s nearly impossible to escape the noise. Sounds from street sellers, honking horns, motorbikes, barking dogs, and construction sites fill the streets nearly 24 hours a day. I’d have to say that the noisiest part of the city is the old town, as there is a higher concentration (high numbers in one area) of street sellers there, more new construction projects, as well as more traffic passing through, as it’s the liveliest part of the city.

 

مکانهایی که سر و صدا زیاد است کدامند؟

از آنجایی که من از یک شهر شلوغ (مشغله) هستم، فرار از سر و صدا تقریبا غیرممکن است. صدای فروشندگان خیابانی، بوق زدن، موتورسیکلت ها، پارس سگ ها و سایت های ساختمانی تقریباً 24 ساعت شبانه روز خیابان ها را پر می کند. باید بگویم که پر سر و صداترین قسمت شهر، شهر قدیمی است، زیرا تمرکز بیشتر (تعداد زیاد در یک منطقه) از فروشندگان خیابانی، پروژه های ساختمانی جدید بیشتر، و همچنین ترافیک بیشتر در آنجا وجود دارد. این پر جنب و جوش ترین بخش شهر است.

 

  1. What type of noise do you come across in your daily life?

Well, quite a cacophony (a mix of sounds)! It varies from the sound of screaming matches (fights) from the  partners and families in my apartment, street sellers shouting out their product for all to hear, motorbikes speeding by,  all the way to the sound of blaring horns. I would say the sound that defines my city most would be the sound of horns. As it has major traffic issues and non-defined lanes on the roads, it makes sense that the sound of horns would fill the streets.

در زندگی روزمره با چه نوع سر و صدایی مواجه می شوید؟

خوب، کاملاً یک صدای ناهنجار (ترکیبی از صداها)! از صدای جیغ کبریت ها (دعوا) از طرف شرکا و خانواده های آپارتمان من، فروشندگان خیابانی که فریاد می زنند محصول خود را برای شنیدن همه فریاد می زنند، موتورسیکلت هایی که با سرعت در حال حرکت هستند، تا صدای بوق های بلند متفاوت است. من می گویم صدایی که بیشتر شهر من را مشخص می کند، صدای بوق است. از آنجایی که مشکلات ترافیکی عمده و خطوط تعریف نشده در جاده ها دارد، منطقی است که صدای بوق خیابان ها را پر کند.

 

  1. Do you mind noises? (Do any noises bother you?)

As I’m quite a light sleeper (wake up easily), I become quite irritated by the sounds of noises around me. I’d have to say the most aggravating (annoying) is the sound of a barking dog. It’s just so shrill (something that gets in your head) ! I find it very disturbing and almost impossible to focus on anything else. Moreover, it makes me sad to hear that a dog is in such a state of distress that they must bark like that.

 

آیا به صداها اهمیت نمی دهید؟ (آیا هیچ صدایی شما را آزار می دهد؟)

از آنجایی که من خیلی سبک می خوابم (به راحتی از خواب بیدار می شوم)، از صداهای اطرافم کاملاً تحریک می شوم. باید بگویم که تشدید کننده ترین (آزاردهنده) صدای پارس سگ است. این خیلی تیز است (چیزی که در ذهن شما نقش می بندد)! به نظر من تمرکز روی چیز دیگری بسیار آزاردهنده و تقریبا غیرممکن است. علاوه بر این، من را ناراحت می کند که می شنوم که یک سگ در چنین حالت پریشانی قرار دارد که باید اینطور پارس کند.

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید